چه در دل من ...

نمی دونم از کدوم ستاره می بینی منو .... الهم عجل لولیک الفرج .....

چه در دل من ...

نمی دونم از کدوم ستاره می بینی منو .... الهم عجل لولیک الفرج .....

بیا و با خودت باران بیاور ...

بنام خدا 

برآ ای آفتاب صبح امید

که در دست شب هجران اسیرم

السلام علیک یا ابا صالح المهدی (عج) 

شکفته شدن گل نرگس مبارک 

 

 

سلام

این روز قشنگ میلاد با سعادت آقا امام زمان مبارک ..

دیروز می خواستم مطلب بذارم ولی چون هم خیلی خسته بودم و هم اینکه خونمون کلی شلوغ بود نشد آخه پریروز یعنی 13 تیر برادرزادم بدنیا اومد و ما هم اسم نرگس و براش انتخاب کردیم ...

از دیروز این بچه یه دقه هم زمین نبوده و دم به دقیقه بغل باباشه ... داداش محمدمونم انگار اسباب بازی گیر آورده همش داره با این بچه ی نیم وجبی بازی می کنه و تموم خونه رو بهش نشون میده ، باهاش حرف میزنه و فامیل و بهش معرفی می کنه !!!

نرگسی ام همش خمیازه می کشه و بغض می کنه و بعد میزنه زیر گریه !

قربونش برم هنوز گیج و منگه ... که اینجا کجاست ؟؟!! اینا کی ان ؟؟؟ ماهم کلی می خندیم ...!

از وقتی نرگسی جونم اومده ، خونمون یه رنگ دیگه گرفته ... همش خنده و شادی ...

بی بی ام پریروز توی گوشش اذون خوند ...

خیلی دوسش دارم ... از ته دلم .....

 

نرگس عزیزم ... تولدت مبارک عزیز دل عمه .... 

 

و اما دیروز سالگرد تولد داداش میلادمم بود که اونم

پریروز عمو شد ...

14 تیر یک هزار و سیصد و شصت و پنج ... تولد پسری مهربان و برادری نازنین ... میلاد موحدی ... 

 

حرفهای دل من نامه شدند .... نامه هایی که به دستت نرسید .......

پدر از عشق تو می گفت ولی .... عاقبت روی تو را سیر ندید ...... 

 

اولین نگاه  ....  14/4/1364

آخرین نگاه ...   27/8/1385

 

  

ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی

چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی

تو که آتشکده ی عشق و محبت بودی ...

چه بلا رفت که خاکستر و خاموش شدی ...

تو به صد نغمه زبان بودی ودلها همه گوش ...

چه شنفتی که زبان بستی و خاموش شدی ..

خلق را گر چه وفا نیست ولیکن گل من

نه گمان دار که رفتی وفراموش شدی

تا ابد خاطر ما خونی و رنگین از توست

تو هم آمیخته با خون سیاوش شدی

ناز می کرد به پیراهن نازک تن تو ... 

نازنینا ...

چه خبر شد که کفن پوش شدی ...

باز در خواب شب دوش تو را می دیدم ..

وای بر من ... که توام خواب شب دوش شدی ... 

..................... 

13 تیر یک هزار و سیصد و نود و یک.... تولد دختری زیبا و برادرزاده ایی نازنین .... نرگس موحدی .... 

 

 

داداش میلاد ... نرگس عزیزم .... تولدتون مبارک ......

نظرات 3 + ارسال نظر
سمیه پنج‌شنبه 15 تیر 1391 ساعت 06:05 ب.ظ

سلام
وااای مبارکه ...بالاخره نینی بدنیا اومد... هوراااا بالاخره عمه شدیا! تولدش مبارک و اینکه هدیه خدا بوده دیگه که تولد هر دوتاشون توی این ایام باشه آجی منم میفهمم یعنی چی وقتی تولد کسی باشه و اون نباشه حس تلخ و غریبیه
....
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس ،هیچکس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند : نشد..!

Amin پنج‌شنبه 15 تیر 1391 ساعت 08:52 ب.ظ http://cheshmsabz98.mihanblog.com

slm nazanin joooon mamnooon k sar zadi rastii eeeeeeeeeeeeeeeydet mobaaaaaaaaarak

سمیه جمعه 16 تیر 1391 ساعت 07:00 ب.ظ

سلام
خوش میگذره با نینی!

خیلی ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد